حرفای گنجشک با خدا

حرفای گنجشک با خدا

گنجشکی به خدا گفت: لانه ی کوچکی داشتم که آرامگاه خستگی ام و سرپناه بی کسی ام بود.

طوفان تو آن را از من گرفت.کجای این دنیای تورا گرفته بود؟

 

خــــــــــــدا گفت: ماری در لانه ات بود تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را خراب کند

آنگاه که لانه ات ویران شد از کمین مار پرگشودی

چه بسیار بلاها که به واسطه ی محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به

به دشمنی من برخواستی 

 

 





:: برچسب‌ها: گنجشک , خدا , لانه ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : رزگل قرمز
تاریخ : دو شنبه 15 تير 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: